از دوراهی متنفرم،و باز هم جاده زندگی من به دو راهی رسیده
دوراهی که با انتخاب هرکدام ،صدمه خواهم خورد.
مادر ای والاترین رویا ی عشق
مادر ای دلوا پس فردای عشق
مادر ای غمخوار بی همتا ی من
اولین و آخرین معنای عشق
زندگی بی تو سراسر محنت است
زیر پای توست تنها جای عشق
مادر ای چشم و چراغ زندگی
قلب رنجور تو شد دریای زندگی
تکیه گا ه خستگی ها یم توئی
مادر ای تنها نرین ما وای عشق
یا د تو آرام می سا زد مرا
از تو آهنگی گرفته نا ی عشق
صوت لالائی تو اعجا ز کرد
مادر ای " پیغمبر زیبای عشق "
ما ه من پشت و پنا ه من توئی
جا ن من ای گوهر یکتا ی عشق
دوستت دارم تو را دیوانه وار
از تو احیاء شد چنین دنیا ی عشق
ای ا نیس لحظه های بی کسی
در دلم برپا شده غوغای عشق
تشنه آغوش گرم تومنم
در کلبه ام دائم دلم میگیرد.روی نیمکت تنهایی
دائم از این همه آزار دلم میگیرد
دیگر از واژه دیدار دلم می گیرد
کاش میشد که کمی پنجره میدیدم،گاه
دارد از این همه دیوار دلم می گیرد
گرچه من نام ترا ورد زبانم کردم
بازهم بین دو تکرار دلم می گیرد
حال و هوای دل تو ابری نیست؟آسمان،
من که هر ثانیه صدبار دلم میگیرد
دوست دارم که تو نشنیده بگیری،اما
دارد از دست تو انگار دلم می گیرد